۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

گیگا پیپر (Gigapaper) یکی از نیازهای پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی در سراسر دنیا

هرچند قبلا هم در دو پست دیگر گیگاپیپر را به عنوان یکی از مراجع مهم دسترسی به مقالات معرفی کردم، ولی به دلیل اهمیت موضوع و یکی از اهداف این وبلاگ مجددا به معرفی این سایت می پردازم:
یکی از مشکلات بسیاری از دانشجویان و محققین نداشتن دسترسی به پایگاه های اطلاعاتی و ژورنال های علمی است. از طریق سایتی که در زیر معرفی شده است شما می تونید بعد از عضویت در سایت، درخواست های خود را برای دریافت مقالات ارسال کنید. پاسخ دهی بسیار سریع به درخواست شما و پوشش گسترده بر دیتابیس ها ویژگی منحصر به فرد گیگاپیپر است. سعی کنید حتما قوانین سایت گیگا پیپر رو قبلا از شروع به فعالیتی بخونید. نحوه ی عضویت هم از طریق ارسال دعوت نامه است.

لوگوی این سایت هم به صورت اختصاصی در پایین سایت قرار داده شده است تا همیشه در دسترس باشد.

انجمن علمي تامين رايگان مقالات

www.gigapaper.net


طريقه عضويت     http://www.gigapaper.net/invitation.html

راهنماي سايت    http://gigagiga.pbworks.com/
 

منتظر شما در این سایت هستیم

۱۳۸۹ دی ۲۴, جمعه

راههای درآمد زایی دانشگاههای مالزی

دانشگاههای مالزی با هزینه های سنگین پژوهشی که بی هدف در در دست استادان متاسفانه به هدر می رود خیلی نتوانسته است درآمدی برای دانشگاه داشته باشد. چندی پیش در گزارشی میزان درآمد حاصل از خدمات پژوهشی دانشگاه یو اس ام ارائه شده بود که مبلغی در حدود 5 میلیون رینگیت (1.70 میلیون دلار آمریکا) در سال 2010 بدست آورده است. در دید اول مبلغ چشمگیر می نماید و خوراک خوبی برای تبلیغات ولی جالب است بدانید که هزینه هایی که برای پروژه های تحقیقاتی در اختیار اساتید قرار می گیرد به شدت سرسام آور است به عنوان مثال فقط یکی از پروژه های تحقیقاتی یک ساله که هم اکنون در دست استاد راهنمای بنده است بالغ بر 4.3 میلیون رینگیت بودجه اختصاص داده شده است که این تنها یکی از پروژه های استاد راهنمای بنده است. حال خود مقایسه کنید که چقدر خنده دار خواهد بود درآمد پژوهشی 5میلیون رینگیتی در سال برای دانشگاهی به بزرگی یو اس ام با رنکینگ جهانی حدود 300.
حال فکر می کنید این درآمد از کجا آمده است؟ چندی است که نگهبانی دانشگاه دو دستگاه کامیون پر از قفل چرخ ماشین راه انداخته داخل دانشگاه و به هر نحوی که ممکن باشه ماشین شما را قفل می کنند و تا جریمه پرداخت نکنی قفل را باز نمی کنند. البته از قرار معلوم این یک دستور کاری سراسری است که در دانشگاههای دیگر مالزی نیز اجرا می شود. راه دیگر درآمد از طریق خدمات بیمه ای است که توسط دانشگاه ارائه می شود و برای تمام دانشجویان داشتن آن الزامی است. هزینه ای سرسام آور که برای یک خانواده 3 نفری در سال بالای 400 دلار آمریکا است. از طرفی این بیمه هیچ خدمات مناسبی را در بر نمی گیرد و همان بیمه دانش آموزی است که در ایران فکر می کنم الان با 5 هزار تومان بشه تهیه اش کرد. بیمه ای که خود کلینیک دانشگاه آنرا قبول ندارد حالا بماند به خارج دانشگاه.
راه دیگر درآمد راه اندازی کلینیک داخل دانشگاه و الزام دانشجویان به پرداخت هزینه کلینیک در هر ترم. کلینیکی که فقط از 8 تا 11صبح و 2.45تا 5 عصر خدمات می ده. یعنی اگر شما خدای ناکرده در ساعت غیر اداری مریض شدی یا در ایام تعطیل دیگه کسی در درمانگاه نیست که فشار شما را چک کنه. (آخه جالبه که قبلا فشار بیماران را خود دکتر می گرفت ولی الان چند نفر را استخدام کردند تا فشار بیماران را بگیره قبل از ورود به مطب. چون دکتر خیلی سرش شلوغه و فیس بوک و چت آنلاین وقت دکتر را محدود کرده است!) قبلا در درمانگاه خدمات ندانپزشکی رایگان ارائه می کردند و برای نوبت 6 ماه باید منتظر می موندی تا یک دکتری که یه خورده از  آبدارچی دندونساز تجربی پاساژ مطلب خان دامغان بیشتر می دونه با کاردک به جون دندونهات بیفته و درد دندون را برای همیشه در وجودت تثبیت کنه. حالا برای دیدن همین دندونپژشک هم باید پولی معادل کلینیکهای خصوصی بیرون پول بدی. (اینم نتیجه ناشکری!)
از روشهای دیگر درآمد زایی دانشگاه اخذ اجباری هزینه اتوبوسی که فقط دودش را در حلق ما فرو می برد. اما یکی دیگر از مراتب درآمدزایی که بیشتر مربوط به درآمد زایی خصوصی می شه بحث اخذ ویزای دانشجویی است. خوب مبلغی که باید برای هزینه ویزا داد کاملا قانونی و مصوب دولت مالزی است بر روی چشم می دهیم.مقدارش حدود 80 رینگیت در سال است ولی وقتی اداره گذرنامه دانشگاه مراجعه می کنی مبلغ بیشتری می گیرند. یک بار که سوال کردم این بقیه برای چیه با ناراحتی گفتند که ما باید دستی خودمون ببریم از اداره مهاجرت براتون ویزا بگیریم. گفتم یعنی ما خودمون نمی تونیم بریم اونجا بگیریم. فرمودند نه. این یک توافق هست که ما باید انجام بدیم و شما هم باید این مبلغ را پرداخت کنی.
و اگر در دانشگاه بگردی پر است از رستورانهایی که توسط بخش خصوصی اجاره شده تا غذای مطبوع در اختیار عزیزان قرار دهد. و تا دلت بخواد کسب و کارهای دیگه که از حوصله خارج است...
فکر می کنم حالا با یک حساب سرانگشتی می فهمید که اون درآمد اولیه از کجا آمده است...
باور کنید اگریک درصد این هزینه هایی که صرف پژوهش در این دانشگاههای مالزی می شه در دور افتاده ترین واحد دانشگاهی ما بشه رتبه جهانی اون واحد زیر 100 خواهد بود.
خدا به خیر بگذرونه. فعلا هم که اسیر دست تقدیریم و چشم به راه استاد عزیزی که قرار بود 3 ماه پیش تز را نگاهی کنه. البته دروغ نگم چکیده تزم را خونده و مونده همش 400 صفحه دیگه!
تا بعد...

۱۳۸۹ دی ۱۶, پنجشنبه

فقط همین

امروز دخترم که از مدرسه برگشت یک بیسکوییت کوچیک بسته بندی شده از کیفش در آورد و انداخت توی سطل زباله. بهش گفتم چی بود.
گفت : بابا، امروز دوست کره ای که دارم بهم یک بیسکوییت داد منم ازش گرفتم که ناراحت نشه. ولی روش چون ننوشته بود حلال نتونستم بخورمش و گفتم خدایا منو ببخش که دست زدم به این و انداختمش ته کیفم و رفتم دستهامو شستم.
الان هم باز گفتم خدایا منو ببخش که به این دست زدم!!! گفتم بهش بیسکوییت که حلال حرام نداره ولی قبول نکرد که نکرد.
 اونوقت فوج فوج آدم بزرگ را می بینی که هنوز مهر خروج از ایرانشون خشک نشده و دارن توی فروشگاههای زنجیره ای دنبال ماست می گردند و عمده خریدشون از بخش غیر حلال فروشگاهه که با علامتی بزرگ جدا شده است...

چی می شه که بزرگتر که می شیم فهممون میاد پایین تر؟ خط های قرمزی که داریم را به آسانی ازش عبور می کنیم؟
فقط همین