۱۳۸۹ دی ۱۰, جمعه

1/1/11

امروز اول ژانویه 2011 است. سومین ژانویه ای که ایران نیستم و تازه می فهمم جشنهای هر قوم برای همان قوم اهمیت دارد. مثل بقه روزها اول ژانویه هم آمد و رفت و احساس عجیبی در من رخ نداد. ولی وقتی نوروز می آید احساس می کنی که دنیا دگرگون شده است.
ولی این مردم مالزی واقعا دچار سردرگمی هستند. هر عید را عده ای جشن می گیرند و باقی افراد نگاه می کنند. مزه عید هم به اینه که سالی یک بار تکرار بشه نه هر ماه ...
در هر صورت فرا رسیدن 2011 را به همه شما تبریک می گم. هرچند می دونم برای شما هم چندان تفاوتی نداره...

۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

ما لیزی ها

و تنها چیزی که برای مالایی ها اهمیت ندارد وقت است...
اصلا برای آنها عجله که اهمیت ندارد هیچ حرکتی بس حلزونی دارند. بسیار خونسرد و با حوصله ای جانکاه به امور خود می رسند. از صندوقدار فروشگاه گرفته که 2 برگ اسکناس را با چنان ظرافتی مرتب می کند و همین دو برگ را 10 بار می شمارد تا استاد دانشگاه که بیشترین زمانشان در دانشگاه صرف میتینگ و جشن و ... می شود و این وسط دانشجوی بیچاره که به سختی روزگار می گذراند باید برای دیدار با استاد خود روزها و هفته ها را بشمارد.
حالا هم که تیم فوتبالشون برده و از خوشحالی یک روز دیگه به تعطیلاتشون اضافه کردند ...
ولی باز هم شکر. ما که شکایتی نداریم. منتظر می مانیم و چشم به راه ... چون واقعا استادم را از ته دل دوست دارم و می دانم که گرفتار است که الان 3 ماه است نتونسته 1 صفحه از پایان نامه ام را ببیند.


۱۳۸۹ آذر ۱۱, پنجشنبه

این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست

در آستانه دومین سالگرد خروج از وطن شعری از دکتر خسرو فرشید ورد تقدیم به دوستان عزیز:


این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست  
این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست


آن کشور نو آن وطــــن دانش و صنعت 
هرگز به دل انگیــــــــــزی ایران کهن نیست 

در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان
لطفی است که در کلگری و نیس و پکن نیست 

در دامن بحر خزر و ساحل گیلان
موجی است که در ساحل دریای عدن نیست 

در پیکر گلهای دلاویز شمیران 
عطری است که در نافه ی آهوی ختن نیست 

آواره ام و خسته و سرگشته و حیران 
هرجا که روم هیچ کجا خانه من نیست  

آوارگی وخانه به دوشی چه بلاییست 
دردی است که همتاش در این دیر کهن نیست  

من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ 
در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست.

هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران   
بی شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست.

پاریس قشنگ است ولی نیست چو تهران
لندن به دلاویزی شیراز کهن نیست.

هر چند که سرسبز بود دامنه آلپ  
چون دامن البرز پر از چین وشکن نیست  

این کوه بلند است ولی نیست دماوند 
این رود چه زیباست ولی رود تجن نیست  

این شهرعظیم است ولی شهرغریب است   
این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست