۱۳۸۹ خرداد ۱۰, دوشنبه

و این روزها

1-از  ابراز لطف دوستان بسیار ممنونم....
2- ساعت 10 شبه و نشستی در کانون گرم خانواده. تلفن همراه که اینجا نقش ماشین حساب و ساعت داره تو را فرا می خواند. صدای گرفته دوستت است. ماشینش در خیابان مونده ... با عجله آنجا می روی. ماشین بیچاره با انبوهی از دود گوشه ای ایستاده و پس از طی مسافتی صدای تراکتوروار راننده را متوجه کرده که ای دل غافل, بنزین ارزون نشده بلکه باک پر است از گازوئیل....

3- پاسپورتم را دادم سفارت که تجدید بشه. ولی گفتن عکسات قدیمیه. عکس گرفتم و پست کردم. ساعت 3 ,4 روز بعد است و زنگ زدم سفارت." آخه دفعه قبل که صبح زنگ زده بودم گفت 3 به بعد تلفنی جواب می دیم"
مسوول تجدید گذرنامه: اسمتون

من بیچاره: ارادتمند شما عبدالرضا محمدی نافچی فرزند عبدالرحمن
-: نرسیده چیزی دستمون. می رسید هم دستگاهمون خرابه
-: آقا من بیچاره 19 ژوئن بلیط دارم واسه چین. تازه گذرنامم که آماده بشه ویزای مالزی و بعدشم ویزای چین باید بگیرم
-: ان شاالله درست می شه. فعلا که مدارکتون نرسیده

 وارد سایت اداره پست مالزی می شی و رد نامه را می زنی. بله 2 روز پیش تحویل شده. دوباره گوشی را برمی داری و زنگ می زنی سفارت:
-: آقا این پست که می گه 2 روز پیش تحویل شده؟
-: دست من که نرسیده. حتما اداری فرستادن؟
-: آها پس یعنی اینجا همون ایران خودمونه. او کی!

اعصابت خرابه که تو قراره تو چین سخنرانی داشته باشی اونوقت فکرت باید پیش چه چیزهایی باشه... یهو گوشیت زنگ می خوره. شماره سفارت است. خوشحال که آقا ردیفه چون که همون صدایی است که چند دقیقه پیش باهاش حرف زدم:
-:سلام, آقای محمدی هستی؟
-:بله قربان. مخلص شما هم هستیم.
-:آقا این عکسات که قرار بود بفرستی چی شد؟
-: و تو می فهمی که طی یک ساعت گذشته که دو بار زنگ زدی سفارت دقیقا گل لقد می کردی!!!

4- اینجا یک فروشگاه بزرگ زنجیره ای است به اسم تسکو (TESCO) پاتوق دانشجوهاست که وقتشونا توش به نحوی هدر بدهند. دانشجوی دکتری عراقی بود که معروف شده بود به دائم التسکو. خیلی هم گرم و پر حرف(البته خیلی به انگلیسی مسلط نبود). چند وقتی بود که در یک تحقیق پزشکی به عنوان نمونه از داروهایی آنها مصرف می کرد. دیروز دار فانی را وداع گفت. و تو به این فکر می کنی که اگر زبان انگلیسی اش خوب بود و در اورژانس گفته بود که بیماری قند داره و الان قندش زده بالا به کما نمی رفت و دار فانی را وداع نمی گفت و چه سخت است در غربت مردن.... و هزارتا "اگر دیگر"... به خصوص اینکه اگر روزی گفتند به عنوان نمونه در یک تحقیق شرکت کن ....
 خدایش بیامرزاد...
و این بخشی از زندگی است در غربت...

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه

و پس از یک سال انتظار

انتشار مقاله علمی در ژورنال های معتبر پروسه ای طولانی و خسته کننده است. بالاخره پس از یک سال تلاش اولین مقاله دارای نمایه ISI را در یکی از بهترین مجلات صنایع غذایی به چاپ رساندم. این مقاله در مورد یکی از مهمترین خواص فیلمهای نشاسته ای است تحت عنوان دوخت پذیری حرارتی. ایده های استاد راهنمایم, پروفسور کریم, همیشه ستودنی است. و جالب تر از اینکه هرگز حاضر نیست در مقالات دانشجویانش اسمش نفر اول باشد. به قول خودش زحمت برای دانشجو و نتیجه هم برای او.
مقاله مورد نظر را از آدرس زیر می توانید دریافت کنید.sciencedirect 







۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

شایعات بی اساس

چندی است دوستان و علاقمندان با تماس های و نامه های الکترونیکی بیان می کنند که من قرار نیست که برگردم به ایران!!!؟؟؟
با کمال افتخار و رسما چنین شایعه ای را تکذیب می کنم و ان شا الله تا مهر 1390 به ایران باز خواهم گشت و دقیقا در همان دانشگاه آزاد واحد دامغان اگر عمری باشد به خدمت خواهم پرداخت.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

گوگل و شهر(روستای) من نافچ

بعضی وقتها که بیکار می شی و چیزی نداری که در دنیای مجازی جستجو کنی بد نیست کلماتی که تو ذهن خودمون داریم را تو گوگل جستجو کنیم. منم اسم شهرم را توی گوگل گشتم. یکی از نتایج جالب, البته تاسف بار به شرح زیر بود:

ایرنا:
برخي معترضان حادثه رانندگي نافچ در روز خبرنگار،رييس ايرنا راکتک زدند
شهرکرد _ تهيه گزارش از وقوع يک حادثه رانندگي در محور شهر نافچ و اعتراضات پيرامون آن از سوي برخي از مردم، با کتک خوردن رييس خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا) چهارمحال وبختياري در شامگاه روز خبرنگار همراه بود.
به گزارش روز يکشنبه ايرنا، اين حادثه زماني رخ داد که يک وانت باري با زن عابر پياده در محور شهر نافچ برخورد کرد و اين تصادف منجر به کشته شدن زن عابر شد .
در پي اين تصادف و کشته شدن زن عابر، عده اي از مردم نافچ به بهانه اعتراض در خصوص عدم ساماندهي بلوار مرکزي اين شهر، دست به مسدود کردن اين جاده زدند.
با بروز اين حادثه هنگامي که "مظفر عدالت نسب " رييس ايرنا جهت تهيه گزارش و عکس از حادثه به محل مذکور اعزام شد، برخي از معترضان به اين تصادف رخ داده در اين حاده با ضربات مشت و لگد رييس ايرنا را کتک زدند و دوربين ايرنا را نيز شکستند.
با بروز اين رخداد، صحبت هاي خبرنگار ايرنا مبني بر اينکه خبرنگاران براي انعکاس مشکلات تلاش مي کنند، کارساز و اثر بخش نشد و برخي از معترضان به حادثه تصادف در محور نافچ ، با مشت و لگد به خبرنگار اعزامي ايرنا تعرض کردند.
عدم حضور به موقع پليس راهنمايي و رانندگي در محل بروز اين حادثه باعث اعتراض برخي از مسافران تابستناني چهارمحال وبختياري که به سمت سامان در حرکت بودند شد.
با ستگين شدن بار ترافيک اين محور ، برخي از مسافران ناچار شدند براي رسيدن به مقصد از جاده هاي خاکي و فرعي مجاور شهر نافچ و در محور بن - سامان _ شهرکرد تردد کند و تغيير مسير بدهند.
معترضان به حادثه رانندگي در محور نافچ اقدام به مسدود کردن بخشي از جاده با استفاده از چوب ، نفت وگاز کردند و مانع از اطفاي حريق ازسوي ماشين آتش نشاني شدند.
بروز حادثه کتک زدن خبرنگاران و شکستن دوربين آنها، از جمله مواردي است که خبرنگاران به طور معمول آن را تجربه مي کنند، اما در اين گونه مواقع معترضان بايد سعه صدر داشته باشند و از برخوردهاي فيزيکي با خبرنگاران که قشري مظلوم هستند و تنها جهت انغکاس خواسته ها و مشکلات آنان اقدام مي کنند، بپرهيزند.
وقوع تصادف در جاده ها امري است که درگذشته نيز تکرار شده اما برخورد فيزيکي با خبرنگاران در اين گونه مواقع کم لطفي و حرکتي در راستاي اطلاع رساني به موقع از مشکلات است.
اگر چه اين ماجرا پايان يافت اما تلخي اين برخورد با خبرنگار ايرنا وقتي بيشتر نمايان مي شود، که معترضان در شامگاه روز خبرنگار اقدام به کتک زدن خبرنگار ايرنا کردند.
به گزارش ايرنا ، پيشتر " خبرگزاري جمهوري اسلامي" نسبت به ضرورت ساماندهي بلوار مرکزي شهر نافچ که تاکنون چند نفر براثر برخورد به عابر پياده کشته شده، گزارش مشروحي با همکاري شهرداري نافچ تهيه و انعکاس کرده بود.
حضور خبرنگار ايرنا در حادثه به لحاظ اشراف و آگاهي از اين وضعيت بوده تا به واسطه اين حضور بتواند خواسته هاي مردم نافچ را گزارش کند اما برخي از مردم به جاي همراهي کردن با خبرنگاران در پاسخ دادن به پرسش هاي ايرنا و بيان مشکلات خود، اقدام به کتک زدن خبرنگار ايرنا کردند.
شهر نافچ در پنج کيلومتري مرکز شهرکرد واقع شده و بلوار مرکزي آن به عنوان يکي از راه هاي اصلي شهرکرد به بخش بن و داران اصفهان همواره شاهد تصادفات جاده اي مي باشد.
براساس گزارش شهرداري نافچ کمبود اعتبار مانع ساماندهي بلواز مرکزي و نيز پل هوايي در اين مسير شده است.
با اين اوضاف، اين حادثه پس از چند ساعت اعتراض مردم در خصوص اصلاح اين مسير، با رايزيني هاي فرمانداري شهرکرد حل شد.
به گزارش ايرنا، آنچه که در اين حادثه قابل تعامل است کتک زدن خبرنگار ايرنا آن هم در روز خبرنگار جاي بسي تاسف و سوال دارد و بدتر از آن وضعيتي است که اين قشر با وجود همزاد بودن حرفه آنها با " خطر" و" خطرنگاري " از کمترين سطح دستمزد و حقوق نيز برخوردارند. ک/4
اینم منبعش: http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=625709

یاد روزهای هفته افتادم و به خصوص چهارشنبه.